ماجراهای آقای پدر و پسر!!
کنار ساحل،هم دوچرخه کرایه می دادند وهم موتورهای مخصوص. سید و آقای پدر سوار یکی از موتورهای تفریحی شدند. ظاهراَحفظ تعادل موتور کار چندان ساده ای هم نبود!! به اظهارات خودآقای پدر،ایشون به شوخی و برای بازی تظاهر به عدم تعادل موتور می کردند و دائم «یا اباالفضل، یا اباالفضل» می گفتند.(الله و اعلم که شوخی بوده یا ...) سید رو به آقای پدر: «بابایی، امامای دیگه رو هم می تونید صدا کنیدا!!!» شاید تو ذهن سید کوچولو این بوده که: «نعوذبالله،کار از دست حضرت عباس خارج شده و باید همه ائمه دست به دست هم بدن تا شاید بشه کاری کرد!!!!» ...